ولیالله ترابی درگذشت
مرشد ولیالله ترابی دارفانی را وداع گفت
مرشد ولیالله ترابی که از داستانسرایان و نقالهای برجسته تئاتر ایران و از نمادهای بین المللی سنت نقالی و شاهنامه خوانی عصر روز شنبه ۱۲ مردادماه در سن ۷۷ سالگی به دلیل بیماری سرطان در بخش I.C.U بیمارستان مدائن چشم از جهان فروبست تا یکی دیگر از پیشکسوتان این هنر اصیل ایرانی با کولهباری از تجارب ثبت نشده، دیده فروبندد.
به گزارش «تابناک»، مرشد ولیالله ترابی سفیدآبی، داستاننویس، طومارنویس و نقال پرآوازه پنج دهه اخیر هنرهای نمایشی ایران، در سال ۱۳۱۵ در ده اسبیآب یا همان سفیدآب از توابع شهرستان تفرش در استانمرکزی به دنیا آمد. وی کودک بود که همراه خانواده به تهران آمد و در محله دروازه غار ساکن شدند.
در این دوران ضمن کمک به پدر، یک شب در میان به مکتب رفت و خواندن و نوشتن را آموخت. خودش در این باره میگفت: «یکی از آن شب ها وقتی پدرم فهمید که من خواندن و نوشتن بلدم، به ناگهان شوکه شد و گفت، تو خواب نما شدی….» پدرش تعزیهخوان بود و ولیالله هم از همان دوران کودکی، نقش طفلان مسلم را در نمایشها بازی میکرد.
با گذشت ایام، پس از نقش دو طفلان، وی به ترتیب نقشهای حضرت قاسم(ع)، حضرت علیاکبر(ع) و حضرت یوسف(ع) را خواند ولی پس از مدتی در حدود ۲۰ سالگی، تعزیه خوانی را رها کرد و به سراغ آموختن فنون ورزشهای رزمی قدیم مثل چوببازی، شمشیرزنی، پرتاب نیزه و کارد و… رفت. مدتی هم گود مقدس زورخانه، فنون کشتی قدیم و خصلتهای جوانمردی و پهلوانی را تجربه کرد.
ترابی با اجازه پدر، در حدود سال ۱۳۳۵، به خدمت مرشد روحالله شوقی نقال رفت و روایتهای سینه به سینه نقالی را از ایشان آموخت و پس از مدتی نقالی را آرام آرام به صورت خودجوش با تمرین و ممارست در زمینه نحوه ورود شخصیتها، رها کردن تیر از کمان، زدن گرز، جیغ و شیون و فریاد و دیگر حرکات نمادین آغاز کرد. وی در حدود سال ۱۳۴۰ از محله دروازه غار به محله شهرری نقل مکان نمود و در حوالی منطقه محل سکونت خود، در یک قهوهخانه بزرگ رسماً اجرای نقالی را شروع کرد.
او درباره در این دوران میگوید: «واقعاً در آن روزها نقال حرفه ای وجود نداشت، بیشتر شاهنامه خوان های قابلی بودند که نقالی هم می کردند. درحدود همان سال ها از محله دروازه غار به محله شهرری رفتم. یک قهوه خانه بزرگ درحوالی منطقه محل سکونت من وجود داشت. وقتی برای اولین بار وارد آن شدم، دستم را روی صندلی کشیدم، پرخاک بود. فهمیدم مشتری ندارد! به قهوه چی گفتم یک میز و چهارپایه در وسط و یک قالی روی چهارپایه می گذاری. باور کن بعد از مدتی کوتاه چای یک قرانی قهوه خانه بی مشتری به دوزاررسید تا جایی که مردم صندلی ها را پیش خرید می کردند.»
مرشد ترابی در سال ۱۳۵۳ توسط عطاالله بهمنش (از مفسران معتبر ورزشی) به عنوان نقال افتتاحیه جشن طوس انتخاب شد و بعد از آن نیز در جشنوارههای شیراز و اصفهان و بسیاری دیگر، مقام اول نقالی را کسب کرد. او درباره شیوه انتخابش میگوید: «نفر اول بلند شد و فریاد زد به نام خداوند جان… بهمنش گفت: بنشین… بنشین.. بعدی از جا برخاست و آرام شروع کرد: ستایش می کنم ایزد پاک را… بهمنش گفت: بنشین… بنشین… این روند تا آخرین نفر ادامه داشت. نوبت به من رسید، از روی صندلی بلند شدم و گفتم: اشکبوس تنگ اسبو محکم کشید، پرید تو خونه زین و یک چرخ زدم. بهمنش گفت: پیدایش کردم. همه بروید. من شاهنامه خوان نمی خواهم، من نقال پرتحرک می خواهم. بعد از آن در جشنواره های شیراز و اصفهان و بسیاری دیگر مقام های اول نقالی را کسب کردم و تا امروز ادامه دادم… .»
این استاد هنر نقالی و نمایش، علاوه بر تهیه و تنظیم چندین طومار نقالی، روایتهای گوناگون شاهنامه را نیز در چندین جلد گردآوری نموده که یک جلد آن با عنوان مشکیننامه توسط انتشارات نمایش به چاپ رسیده است. او علاوه بر نقالی بسیاری از داستانهای شاهنامه را کارگردانی کرده است که از آن جمله میتوان به “داستان سیاوش”، “هفت خوان رستم”، “تولد رستم” و… اشاره کرد.
این نقال صاحب سبک طی سالهای اخیر به دلیل بیماری و وضعیت نامناسب جسمانی نتوانست به فعالیت مؤثر و مستمر خود در زمینه نقالی و پردهخوانی ادامه دهد و حضور کمتری از او در محافل فرهنگی و به ویژه تلویزیون شاهد بودیم و بستر بیماری برای دوره طولانی میزبان این معرف شخصیتهای اساطیری بود.
در طول هفتههای اخیر و از ۲۴ تیرماه به دلیل شدت گرفتن بیماری سرطان مرشد ترابی، او در بیمارستان مدائن بستری بود و طی روزهای اخیر به دلیل وخامت شرایط جسمی به بخش I.C.U منتقل شد و عصر امروز شنبه ۱۲ مردادماه در سن ۷۷ سالگی و پس از نیم قرن تلاش برای اعطای فرهنگ ایران، چشم از جهان فروبست.
در دوره وخامت حال این هنرمند ارزشمند، به جز معاون هنری وزیر ارشاد، هیچ یک از مقامات ارشد فرهنگی کشور به عیادت این پیشکسوت عرصه نمایشهای سنتی نرفت که این اتفاق جای بسی تاسف دارد. «تابناک» به سهم خود، درگذشت این استاد برجسته را به پیشکسوتان هنرهای نمایشی از جمله هنر رو به نابودی پرده خوانی و هنر مهجور نقالی و حماسه سرایی شاهنامه تسلیت میگوید.
دیدگاهتان را بنویسید