حک پایان داستان زندگی بر تخته سنگ
حک پایان داستان زندگی بر تخته سنگ
چند وقتی بود که به مصاحبه با او فکر میکردم اما دغدغه هر روزه تولید گزارشهایی از جنس گرانی نان و سفرههای خالی مجال گفت و گوی آزادم فراهم نمی کرد و چه خوب که گفت وگو با « سنگتراش قبر» از ابتدای ماه رمضان ذهنم را سخت درگیر کرد تا که شاید با یاد مرگ زمزمه دعای ربنای رمضان امسال با فهم دقیق واژه واژه آن عجین شود.
گفت و گو با «صحبت بیرامیزاده»؛ سنگتراش ایلامی اگرچه بر محور مرگ میچرخد، اما سرشار از نکتههای آموزنده و تفکر برانگیز بسیاری است پس با حرف های دل او همراه میشویم و با هم میخوانیم:
صحبت بیرامیزاده متولد چه سالی است و اهل کجاست؟
– متولد ۱۳۳۵ و اهل ایل خزل هستم.
(پرشتاب و دقیق فضای کارگاه را نگاهی میچرخانم؛ تخته سنگهای نوشته و نانوشته بر دور تا دور دیوار کارگاه تکیه دادهاند و سنگ نوشتههایِ آماده ی خوابیدهِ بر کفِ کارگاه، قبرستان را تداعی میکند. او الماس و چکش به دست در حال تراشیدن نوشتههای سنگ قبر خانم جوانی است. الماس را با احتیاط بر روی واژههای خطاطی شده میگذارد و سپس با هر ضربه چکشی که بر سر الماس فرود میآید، کلمات یک به یک زاده میشوند.)
چی شد که سنگتراش شدی؟
– (نگاهش را به پایین میدوزد و با خنده) میگوید: از کارگری ساختمان خسته شده بودم و در اوج نومیدی، امید کار در سنگتراشی حاج «اسد درخشنده» که در همسایگی منزل مان بود دلم را روشن ساخت. حوالی سال ۶۹ تا ۷۲ کارگری سنگتراشی در کنار او را تجربه کردم و پس از آن ، سنگتراشی در مغازهای مستقل را شروع کردم.
تفاوت سنگ و سنگتراشی امروز نسبت به گذشته چیه؟
– سنگهای قدیمی تیشهای و ناهموار بودند و زود پوسیده و زرد میشدند، اما سنگهای امروزی برزیلی است و ما به واسطه از دلالان اصفهانی هر سنگ قبر را ۳۴۰ هزار تومان میخریم که البته تا چند ماه پیش ۱۵۰ هزار تومان بود و الان خیلی گران شده است و تا ۳۸۰ هزار تومان هر سنگ قبر را میفروشیم.
زمان قدیم با یک میلگردی که جوشکار برای سنگتراش تیز میکرد نوشتهها بر روی سنگها حکاکی میشد که سرعت کار کند بود اما به مرور با استفاده از دستگاه فرز و الماس روند تراشیدن حروف سریع شد.
روزی چند سنگ میتراشی؟
– بستگی دارد، قدیم با آن وسیله یک سنگ و امروز بسته به مشتری دو تا سه سنگ میتراشم. (با خنده و از سر مزاح) ادامه میدهد: شغل ما با مرگ ارتباط مستقیم دارد و هر چه تعداد افرادی که دستشان از دنیا کوتاه میشود بیشتر شود به همان میزان درآمد ما هم زیاد میشود در مجموع درآمدم ۶۰۰ تا ۷۰۰هزار تومان در ماه است.
(بلافاصله میپرسم) شده هیچ وقت به همین خاطر برای مردم آرزوی مرگ کنی؟
-(چهرهاش درهم میشود و پس از مکثی در حالی که الماس دستش را همزمان با چرخش نگاهش به سوی آسمان برمیکشد) قسم میخورد که برای مردم هرگز مرگ آرزو نکردهاست که از قبل آن سنگ بیشتری بتراشد، او گفت: روزی همه دست خداست همانطور که مرگ نیز به اراده او اتفاق میافتد.
میتوانی حدس بزنی که روزی چند نفر فوت میکنند و سهم تو تراشیدن چند سنگ مزار است؟
– نه آمار ندارم، اما تقریباً شش کارگاه سنگتراشی ایلام روزی میانگین دو تا سه سنگ میتراشند.
تراشیدن او با الماس تمام میشود و برمیخیزد و میرود که از انتهای کارگاه قوطی رنگ و قلم مو را بردارد و همزمان نیز وقفه کوتاه ایجاد شده در گفت و گو را ساده و صمیمی عذرخواهی میکند و من هنوز بر صندلی فایرگلاس لرزان نشستهام تا او دوباره بر سنگ قبر نیمهکاره مینشیند و با قلم مو نوشته ها را با رنگ سفید نقاشی می کند مصاحبه را ادامه می دهیم .
(با اشاره به سنگ نوشته های تکیه داده به دیوار کارگاه پرسش میزان سوادش در ذهنم زنده میشود.)
سواد داری و نوشتهها را چه کسی خطاطی میکند؟
– سنگتراشی به سواد ربطی ندارد و خطاط کار اصلی را انجام میدهد و ممکن است سنگ تراش بیسواد هم باشد اما میتواند نوشته خطاط را بیآنکه بخواند بتراشد اما من سواد خواندن و نوشتن را بلدم و به راحتی نوشته ها را بی اشتباه می تراشم.
خطاط، هر سنگ قبری را چند خطاطی میکند؟
– ۱۰ هزار تومان برای هر سنگ قبر پرداخت میکنم.
( تا که میخواهم از زندگی و وضعیت خانوادگیاش بپرسم بلافاصله کمدستی خانواده و بیماری خواهرش را دلیل ازدواج نکردنش معرفی میکند و من از ادامه پرسش منصرف میشوم.)
آیا برای اقوام نزدیک و عزیزانتان سنگ تراشیدی و هنگام تراشیدن سنگ آنها حال و روزت چطور بوده؟
– (سرش را تکان میدهد و پرغصه و بغض آلود) میگوید: تراشیدن سنگ پدر و مادرم هر چند برایم بسیار سخت بود اما سختتر و دردناکتر از آن تراشیدن سنگ قبر خواهر عزیزم بود که عاشقش بودم. بیماری قلبی داشت و سال گذشته فوت کرد ، ای کاش من کور میشدم و یا پیشتر از او میمردم.
از شعرهایی که بر سنگها میتراشی کدام یک بیشتر بر دلت مینشیند؟
– (تند و سریع دفتر شعرش را ورق میزند) میخواند:
اگر ملک جهان بر من ببخشند / برابر با نگاه مادرم نیست
و یا،
در گلستان طبیعت همچو گل پژمردهام/ رنگ پیری من ندیدم در جوانی مردهام
سنگ قبر آدم سرشناس شهر را تراشیدی؟
– (فکر میکند و بعد) میگوید که سنگ قبر «ایلخان رجبی و یا رضاعلی یوسفی» را من تراشیدم و سنگ قبرها شهدا زمانی که با حاج اسد کار میکردم نیز بسیار تراشیدم.
آیا پیش آمده کسی قبل از مرگش، سنگش را سفارش دهد؟
– مرحوم «علیمحمد ساریان»؛ پیرمرد سالخوردهای بود که قریب ۴۰ روز قبل مرگش، خودش سنگش را سفارش داد.
ممکن است تمام یا بخشی از نوشته و شعرهایی که بر سنگها به سفارش می نویسی با شخصیت میت همخوانی نداشته باشد…
– (سؤالم ناتمام می ماند و او بلافاصله) میگوید: دقیقاً همینطوره، پیشآمده من برای دزد و رهزن سنگ تراشیدم اما شعری که نوشتم حکایت از بندگان خوب خدا کرده است، برای من فرقی نمیکند چه کسی و کی بوده و به سفارش وراث می نویسم هر آن چه که می خواهند اما معتقدم که این تنها یک نوشته بر سنگ سخت است مهم رفتار و کردار انسان است که با آن در قیامت حاضر می شود.
برای خودت سنگ تراشیدی و دوست داری بر آن چه شعری بنویسی؟
– نتراشیدم، شعر هم نمیخواهم، شعر به چه دردم میخورد. تنها نوشتن ساده نام و نامخانوادگی ، تاریخ تولد و وفات کفایت میکند.
نتراشیدی چون فکر میکنی مرگ مال همسایه است…
– نه اصلاً این طور فکر نمیکنم من سالهاست با مرگ زندگی میکنم و خوب فهمیدم که هیچکس از آن نمیتواند فرار کند مثلا امروز یک نفر از مقابل کارگاه سلام میکند و میگذرد فردای آن روز میآیند سنگش را سفارش میدهند با این اوضاع و احوال چطور میتوانم مرگ را باور نکنم.
یاد هر روزهی مرگ چه تأثیری بر زندگیات گذاشته است؟
– به من کمک کرده که در طول عمرم با هیچ کسی مشاجره و دعوایی نداشته باشم و از کسی کینهای به دل نگیرم و مال حرام نخورم، هر چند که بسیاری مال و پولم را به ناحق بردهاند و من از آنها درگذشتهام.
اگر احساس کنی که یک روز از عمرت بیشتر باقی نمانده است چه کار میکنید؟
– انجام کار خوب ، خداحافظی و حلال خواهی از مردم بیشتر به کار میآید.
مرگ چه رنگی است؟
– (متعجب) میپرسد : چه رنگی؟! شاید سفید و یا آبی آسمانی!
آرزوی قلبی که دوست داری قبل از مرگت برآورده شود چیست؟
– مال دنیا نمیخواهم، رفتن به زیارت خانه خدا بزرگترین آرزویم است.
(نوشتههای سنگ قبر با رنگ سفید مشخصتر شدهاند و او با ظرافت تمام زواید رنگ بیرون آمده از نوشتهها را پاک میکند،کارش رو به پایان است فرصت را غنیمت میشمرم و از او عکسی به یادگار میگیرم و آخرین سوالم را میپرسم! )
پیام یک سنگتراش:
– مرگ در یک قدمی است و دنیا هیچ ارزشی ندارد، پس از خدا بترسیم که روز قیامت شرمنده و سرافکنده نشویم.
سایت راجعون مرجع تخصصی خدمات ترحیم و همچنین معرف شرکت های برگزارکننده تشریفات ترحیم می باشد. اگر شما به دنبال شرکتی برای برگزاری مراسمات سوگواری خود هستید، می توانید از طریق بخش “خدمات و تشریفات ترحیم” به لیست این شرکت ها دست یابید.
این خدمات شامل : سفارش اعلامیه، رزرو مسجد، کرایه اتوبوس، تامین پذیرایی، تاج گل، تالار پذیرایی و …
خدمات و تشریفات ترحیم
دیدگاهتان را بنویسید