شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر – ویرایش جدید
شعر سنگ قبر
از رسومی که پس از مرگ توسط بازماندگان صورت می گیرد نوشتن متن یا شعری روی سنگ قبر شخصی است که از دنیا رفته، نوشته ای که برای همیشه روی سنگ قبر آنها حک می شود و جاویدان و ماندگار می ماند. این نوشته که برای همیشه روی سنگ قبر عزیزان از دست رفته حک می شود باید معنای عمیقی داشته باشد و بهطورکلی نمایانگر شخصیت فرد فوت شده متناسب با خط زندگی و دستاوردهای زندگی آن شخص باشد. در ادامه مجموعه ای از اشعار و متن های زیبا و احساسی غمگین مناسب سنگ مزار گردآوری شده است.
در این بخش سعی شده است تا انواع شعر سنگ قبر و شعر سنگ مزار ارائه شود. هر کدام از بخش های بر اساس گروه های موضوعی تفکیک شده است.
امید آنکه روح تمام عزیزان آسمانی قرین رحمت الهی قرار گیرد. “آمین یا رب العامین”
سنگ قبر رضوان : www.rezvanstone.ir
اشعار سنگ قبر جوان
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱
بی تو همگان به سر شود
بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم
جای دگر نمی شود
شعر سنگ قبر شماره ۲
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم
بهر هر درد و دواِئیست مگر داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم
شعر سنگ قبر شماره ۳
پسرم مرگ تو داغیست که تا آخر عمر
به دلم جایگزین گشته و بیرون نرود
شعر سنگ قبر شماره ۴
گل به گل چینم و تعریف کنم روی تورا
از کدام غنچه بچینم که دهد بوی تو را
شعر سنگ قبر شماره ۵
جوان رفتم ز دنیا با هزاران آرزو بر دل
به زیر خاک کردم با دو صد اندوه و غم منزل
گذر آرید اگر بر خاک من از راه غمخواری
به الحمدی مرا یاد آورید ای محرمان دل
شعر سنگ قبر شماره ۶
ای که اندر جمع ما چون ماه تابان رفته ای
گوهر ارزنده بودی و چه ارزان رفته ای
دیگر اندر جمع ما شادی نمی گنجد دریغ
از میان دوستدارانت شتابان رفته ای
شعر سنگ قبر شماره ۷
رسم گلچین فلک گرچه همه یغما بود
لیک اینبار گلی چید که بی همتا بود
ای بال و پر کشیده به ارش کبریا
بی تو دلم زبودن خود سیر میشود
شعر سنگ قبر شماره ۸
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمنده جوانی ازاین زندگانیم
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای عجل که به یاران رسانیم
شعر سنگ قبر شماره ۹
یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
دل به امید صدائی که مگردر تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
شعر سنگ قبر شماره ۱۰
ز شهر عشقم و آوارگی نشان نیست
دراین ره آن چه که بی قیمت است جان نیست
بهار و عمر جوانی که فصل خرمی است
ز حادثات زمان موسم خزان نیست
شعر سنگ قبر شماره ۱۱
(دخترم-پسرم)شد فصل بهارو شدم از غصه هلاک
دارم جگری کباب و چشمی نمناک
گل ها همه سر ز خاک برون آوردند
الا گل من سر فرو برده به خاک
شعر سنگ قبر شماره ۱۲
یک چند به کودکی به استاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که مارا چه رسد
از خاک بر آمدیم و بر خاک شدیم
شعر سنگ قبر شماره ۱۳
خوشا آنانکه با عزت زگیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند
نگردیدند هرگز گرد باطل
حقیقت را پسندیدند و رفتند
شعر سنگ قبر شماره ۱۴
می رسد روزیکه بی ما روز هارو شب کنید
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنید
می رسد روزیکه یکه تنها در کنار عکسمان
خاطرات کهنمان مو به مو از بر کنید
شعر سنگ قبر شماره ۱۵
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی همنفسی
تا که رفتیم همگی یار شدند
تا که خفتیم همه بیدار شدند
شعر سنگ قبر شماره ۱۶
گلی نصیب اجل شد که هیچ باغ نداشت
فلک به روشنی ماه چراغ نداشت
جهان به خوبی او به خویش ندید
زمانه بهتر از اوسراغ نداشت
شعر سنگ قبر شماره ۱۷
(دخترم – پسرم)دست عجل زود تورا پرپر کرد
مادرت گریه کنان خاک عزا بر سرت کرد
اهل منزل همگی در غم تو مایوسند
اشک چشم همگان خاک مزارت تر کرد
شعر سنگ قبر شماره ۱۸
پدرم گرچه نبود وقت سفر
دست تقدیر مرا کرده جدا
مادرم با غم دوران نشین
پسرت رفته به دیدار خدا
شعر سنگ قبر شماره ۱۹
عزیزخفته در خاکم گل باغ دلم بودی
درخشان گوهر پاکم چراغ محفلم بودی
کجا یابم دگر چون تو اگر گرد جهان گردم
تو را ای نازنین دختر که یار وهمدمم بودی
شعر سنگ قبر شماره ۲۰
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند
چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش
فلک بر سر نهادش لوح سنگین
شعر سنگ قبر شماره ۲۱
افتابی در جهان تابید رفت
عمر کوتاهش جهان دید ورفت
هیچ کس از دست او رنجش نداشت
از چه رو از دست ما رنجید ورفت
شعر سنگ قبر شماره ۲۲
فلک آخر ربودی گوهر یکدانه ما را
بگو بر ما چرا بردی تو ان دردانه ما را
ندانم از چه رو کردی شعار خویش گل چیدن
گل مارا چیدی و برهم زدی گلخانه ما را
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۳
سال ها رنج کشیدم که گلی پروردم
باد پاییز به ناگه زد وگل پرپر شد
گل پرپر شده ام از چه برفتی ز برم
که زهجران تو هر دم دل ما مضطر شد
شعر سنگ قبر شماره ۲۴
قصه مرگ تو را ناگه شنیدن زود بود
در عزایت جامه را تن دریدن زود بود
آخر ای یار همه ای مطهرمهر وفا
در سرای جاودان منزل گزیدن زود بود
شعر سنگ قبر شماره ۲۵
دریغا حسرتا از کامرانی
نبردم بهرهای از زندگانی
همی پر حسرت وناکام رفت
به زیر خاک عین جوانی
شعر سنگ قبر شماره ۲۶
جوان رفتم زدنیا با هزاران ارزو بر دل
به زیر خاک کردم با دو صد اندوه غم منزل
گذر اید اگر برخاک من از زاه غم خواری
به الحمدی مرا یاد اورید ای محرمان دل
شعر سنگ قبر شماره ۲۷
بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
من به داغ تو جوان مرده به دنیا چه کنم
بهر هر دردی دوایی است مگر داغ جوان
من به دردی که براو نیست مدوا چه کنم
شعر سنگ قبر شماره ۲۸
پر پاکدل خوب و نکومنظر من
مانده بر خاک رهش خیره دوچشم تر من
نازنینی که به پاکی نه کم از شبنم بود
عمر او نیز دریغا که چوشبنم کم بود
شعر سنگ قبر شماره ۲۹
نو گلی پرورده بودم خاک از دستم ربود
ان چنان در برگرفت گویی که در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم تا گلم پرورده شد
ناگهان پیک اجل ان غنچه را از من ربود
شعر سنگ قبر شماره ۳۰
نوگلم رفته وداغش به دل مادر ماند
حسرت دیدن رویش به دل خواهر ماند
تو که تنها پسر و یاور مادر بودی
از چه رو بار غمت بر کمر همسر ماند
شعر سنگ قبر شماره ۳۱
گلی بودم در ایام جوانی
جوان بودم نکردم زندگانی
گلی بودم که وقت چیدنم بود
جوان بودم چه وقت مردنم بود
شعر سنگ قبر شماره ۳۲
ای مادر غمدیده نداری خبراز من
کز گردش ایام چه امد برسر من
من تازه جوان بودم واندر چمن حسن
نشکفته فرو ریخت همه بال وپر من
شعر سنگ قبر شماره ۳۳
افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت
امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت
زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم
ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت
شعر سنگ قبر شماره ۳۴
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزایچو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ ان چمنم
شعر سنگ قبر شماره ۳۵
در عشق توام نصیحت و پند چه سود؟
زهراب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند پاش نهید
دیوانه دل است پای در بند چه سود
شعر سنگ قبر شماره ۳۶
روزی که قضا نیست نخواهی مردن
ور هست قضا کجا توان جان بردن
مرگ تهی مساز پهلو که به آن
سر منزل خود توان به دست اوردن
شعر سنگ قبر شماره ۳۷
ای جوانمردان جوانمردی دگر در خاک رفت
گوهری پاک از زمین برجانب افلاک رفت
بار خود بربست از این خاک تیره دل برید
پاک جان امد به گیتی پاک ماند وپاک رفت
شعر سنگ قبر شماره ۳۸
ای چرخ وفلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاکاگر سینه تورا بشکافند
بس گوهر قیمتی که درسینه توست
شعر سنگ قبر شماره ۳۹
ای مادر غمدیده نداری خبراز من
کز گردش ایام چه امد برسر من
من تازه جوان بودم واندر چمن حسن
نشکفته فرو ریخت همه بال وپر من
شعر سنگ قبر شماره ۴۰
گلی بودم در ایام جوانی
جوان بودم نکردم زندگانی
گلی بودم که وقت چیدنم بود
جوان بودم چه وقت مردنم بود
شعر سنگ قبر شماره ۴۱
ای مادر غمدیده نداری خبراز من
کز گردش ایام چه امد برسر من
من تازه جوان بودم واندر چمن حسن
نشکفته فرو ریخت همه بال وپر من
شعر سنگ قبر شماره ۴۲
افسوس که زیبا پسرم تاج سرم رفت
امیدوچراغ دل ونور بصرم رفت
زد اتش سوزان اجل بر گل عمرم
ناگاه از این باغ گل نوثمرم رفت
شعر سنگ قبر شماره ۴۳
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزایچو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ ان چمنم
شعر سنگ قبر شماره ۴۴
در عشق توام نصیحت و پند چه سود؟
زهراب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند پاش نهید
دیوانه دل است پای در بند چه سود
شعر سنگ قبر شماره ۴۵
روزی که قضا نیست نخواهی مردن
ور هست قضا کجا توان جان بردن
مرگ تهی مساز پهلو که به آن
سر منزل خود توان به دست اوردن
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۴۶
ای جوانمردان جوانمردی دگر در خاک رفت
گوهری پاک از زمین برجانب افلاک رفت
بار خود بربست از این خاک تیره دل برید
پاک جان امد به گیتی پاک ماند وپاک رفت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۴۷
ای چرخ وفلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاکاگر سینه تورا بشکافند
بس گوهر قیمتی که درسینه توست
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۴۸
ای سفر کرده به معراج روانت شادباش
روح تو در کنف رحمت حق ازاد است
مهر تو نور وصفا بود به کاشانه ما
هر زمان عزت وپیمان تو مارا یاد است
شعر سنگ قبر شماره ۴۹
ای رهگذرکه میگذری برمزار من
زنهاریاد کنی زمن وروزگارمن
شکفته بودیک گلم از صدهزار گل
نا گه بریخت باد اجل نوبهار من
شعر سنگ قبر شماره ۵۰
در ان نفس که بمیرم در ارزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به صبح روز قیامت که سرزخاک برارم
در ارزوی تو خیزم به جست جوی تو باشم
شعر سنگ قبر شماره ۵۱
سایه اش همچون پناهی بود رفت
شانه هایش تکیه گاهی بود رفت
شادی ما بود دیدار رخش
شادی ما یک نگاهی بود رفت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۵۲
فلک اخر ربودی سرور فرزانه ما را
به خاموشی سپردی محفل وکاشانه ما را
ندانم ازچه روکردی شعار خویش گل چیدن
گل ما چیدی وبرهم زدی گلخانه مارا
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۵۳
مانده ایم دل شکسته وبا درد ساخته ایم
بی تو زخودگریخته در خود گداختیم
با هر نفس نشسته ودرهم شکسته ایم
مانند اشک حسرت خود رنگ باختیم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۵۴
تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم
آهسته ز دوری تو فریاد کنم
وقت است که دست از این دهان بردارم
از دست غمت هزار بیدادکنم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۵۵
در مرگ حیات اهل داد و دین است
وز مرگ روان پاک تمکین است
این مرگ لقاست نی جفا وکین است
نامرده همی میرد ومرگش این است
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۵۶
ای دوستان بگویید ارام جان من کو
راحت فزای هرکس محنت سرای من کو
هر کس به خانمانی دارند مهربانی
من مهربان ندارم نامهربان من کو
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۵۷
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من ایی که نیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم وعمری گریستم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۵۸
خرم آن روز کزین غمکده پرواز کنم
از پس مرگ حیاتی دگر اغاز کنم
باغ جان پرگل ومن خسته به زندان تنم
زندگی یابم اگر پنچره ای بازکنم
اشعار سنگ قبر پدر
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱
ز گورستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم حال دولتمند و درویش
نه درویشی به خاکی بی کفن ماند
نه دولتمند برد از یک کفن بیش
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲
یاد ایامی که ماهم روزگاری داشتیم
هم پدر بالای سر هم سایه بانی داشتیم
ای صد افسوس به اعلا رفت و ما تنها شدیم
بعد مرگش العجب ماتم سرایی داشتیم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳
این که خفته است در این مرقد پاک
پدر خوب و فداکار من است
طلب مغفرت از درگه حق
بهر او روز و شبان کار من است
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۴
افسوس که آن همدم دیرینه ما رفت
آن مظهر پاکیزگی و مهرو صفا رفت
یاران تو از سوز و دل خویش بگویند
ای وای فلک مونس و جان و دل ما رفت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۵
شانه اش مارا پناهی بود و رفت
شانه مان را تکیه گاهی بود و رفت
رفت و رفت غمهای ما بیشتر شد
شادی ما یک نگاهی بود و رفت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۶
ای پدر ای عارف نیکو خصال
ای که قدرت را نداشتم هنگام وصال
خوش بخواب اینجا که این دنیای دون
چون تو گوهر کم دهد از خود برون
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۷
آن گنج نهان در دل خانه پدرم بود
هم تاج سرم بود همی بال و پرم بود
هرجا که ز من نام ونشانی طلبیدند
آوازه نامش سند معتبرم بود
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۸
از ملک جهان رفت به جنت پدر ما
برداشته شد سایه لطفش ز سر ما
افسرده نمیخواست دل فرزند و همسر
افسوس فلک کرد پر از غم جگر ما
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۹
ای چرخ و فلک خرابی از کینه توست
بیداد گری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافتند
بس گوهر قیمتی که در سینه توست
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۰
گفتم که پدر رسم بزرگی نه چنین بود
گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
گفتم نه وقت سفرت بود چنین زود
گفتا که مگو مصلحت حق چنین بود
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۱
به یاد شمع رویت همچنان پروانه میسوزم
تورفتی من به جایت اندر این کاشانه می سوزم
گهی آیم کنار قبر تو دیده گریان
گاهی از مهربانی های تو در خانه میسوزم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۲
اگر یار گران بودیم رفتیم
اگر نامهربان بودیم رفتیم
شما با خانمان خود بمانید(بدانید)
که ما تا مهربان بودیم رفتیم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۳
چه شب ها تا سپیده در کشیدی
ندای یاعلی یارب کشیدی
بخاب آرام پدر جان در مزارت
که پایان شد تمام درد هایت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۴
ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم
ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم
تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران
لیک ما غمزده هر لحظه به یادت هستیم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۵
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست عجل
تیشه ای بود که شد باعث ویرانی ما
آن که در خاک سیه داد سرو سامانت
کاش میخورد غم بی سرو سامانی
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۶
سایه اش مارا پناهی بود و رفت
شان مان را تکیه گاهی بود و رفت
رفت و رفت غم های ما بیشتر شد
شادی ما یک نگاهی بود و رفت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۷
قربان نگاه خسته ات مادر جان
لبخند به گل نشسته ات مادر جان
دریغ از آغوش وآن چشم ها
دیریست دل تنگ توام مادر
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۸
ناله کردم ذره ای از کوه دردم کم نشد
گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد
در گلستان گرد گل بسیار گردم ولی
از هزاران که بوئیدم یکی مادر نشد
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۱۹
ای رهگذر دان گنج وفا خفته در اینجا
آتشکده مهرو صفا خفته در اینجا
دریای خروشان محبت گل ایثار
ای رهگذران (مادر-پدر)ماخفته در اینجا
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۰
باورم نیست پدر رفتی و خاموش شدی
ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود زرخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۱
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور می گردی
سلیمان گر شوی آخر اسیر گور می گردی
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۲
از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز
ای آنکه به نیکی جا نام تو بودی
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۳
آنها که کهن شدند و آنها تواند
هرکس به مرا خویش یک یک بروند
این کهنه جهان به کسی نماند باقی
رفتند و رویم دیگر آیند و روند
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۴
عاقبت زین دار فانی پر کشیدم یاحسین
عشق تو مهر علی در سینه دارم یا حسین
من در این وادی قریبم جان زهرا مادرت
هرشب جمعه گذر کن بر مزارم یا حسین
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۵
روح پاکت با امیرالمومنین محشور باد
خانه قبرت ز الطاف خدا پرنور باد
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر
خاطرات در باغ فردوس برین مسرور باد
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۶
پدر جان یاد آن شبها که مارا شمع جان بودی
میان نا امیدی هاچراغ جاودان بودی
برایت زندگانی گرچه یک سر رنج و سختی بود
بنازم همتت بابا تا که بودی صبور و مهربان بودی
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۷
ای دریغا رادمرد لطف و رحمت در گذشت
نخبه شوق و تلاش و همت در گذشت
آنکه با عشق علی قلبش به سینه می تپید
گذشت تسلیم قضا و با رضایت در گذشت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۸
رو زگاریست که ما حال پریشان داریم
در غم مرگ پدر دیده گریان داریم
بود اخلاق خوشش ورد زبان همگان
اعتباری که به ما هست ز ایشان داریم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۲۹
قلبم شده غمخانه زهجران تو بابا (مادر)
فکرم شده همواره پریشان تو بابا
هر روز کنم آرزوی روی تو افسوس
دستم شده کوتاه ز دامان تو بابا
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۰
یک عمـر علی گفت و در این دار مکافات
با عشق علی شاه ولایت بـه جنان رفت
او ذکر حسین داشت به دل در همه احوال
با عشق حسین ابن علی او ز جهان رفت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۱
روزگاریست که ما حال پریشان داریم
در غم مرگ پدر دیده گریان داریم
بود اخلاق خوشش ورد زبان همگان
اعتباری که به ما هست ز ایشان داریم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۲
بی تو هرگز زندگی شوری ندارد ، پدرم
بی تو هـرگز شمع دل نوری ندارد ، پدرم
جای اشک از دیدگان خون می فشانم
باز هم بی تو هرگز زندگی شوری ندارد ، پدرم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۳
یک عمـر علی گفت و در این دار مکافات
با عشق علی شاه ولایت بـه جنان رفت
او ذکر حسین داشت به دل در همه احوال
با عشق حسین ابن علی او ز جهان رفت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۴
پدر جـان ترک ما کردی و رفتی
جهان را در نوا کـردی و رفتی
دل ما را زدی از غصه آتـش
به هجران مبتلا کردی و رفتی
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۵
صد بار خدا مرثیـه خوان کرد مرا
در بوتـه ی صبر امتحان کرد مرا
هرگز نشکست پشتم از هیچ شکست
جز مرگ پدر که نیمه جان کرد مرا
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۶
کاروان ما عجب بی کاروان سالار شد
صبر بر مرگ پدر بر ما بسی دشوار شـد
بی تو بر ما زندگانی همچو شام تار شد
بین ما و تو چرا این آخرین دیدار شـد
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۷
ای پــدر رفتی ولی حالا زمان آن نبود
گفته بودی می روم ما را همی باور نبود
آمدند خیل کسان در ماتمت بر سر زنان
لیـک دیـر آمدند دیگـر زمان آن نبود
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۸
گرچه من دیگر نمی بینم گل روی پدر
خاطراتش را در این غمخانه مهمان می کنم
گوهر یکدانه ام ، ای نازنین بابای خوب
تا ابد نامت درون سینه پنهان می کنم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۳۹
زکف یاران گل زیبای ما رفت
انیس و مونس شبهای ما رفت
دریــغ و آه از درد جــدایــی
صفای زندگی بابای ما رفت
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۴۰
پدرم دیده به سویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوز
انقدر مهر و وفا برهمگان کردی
نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۴۱
روح پاکت با امیر المومنین محشور
خانه قبرت زالطاف خدا پر نور باد
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر
خاطرت در باغ فردوس برین مسرور باد
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۴۲
پدر سنگ مزارت را به آه وناله میبوسم
به عشق وزحمت چندین وچندین ساله میبوسم
اگر دنیا شود گلشن گلی جز تو نمی یابم
ز چشمم زاله میریزد تورا چون لاله می بوسم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۴۳
پدرم تاج سرم چشم به راهت
همه دم عاشق لبخند نگاهت بودم
ای فلک از چه زدی اتش غم
کاش جای پدرم من سر راهت بودم
شعر سنگ مزار و شعر سنگ قبر شماره ۴۴
ای گل باغ وچمن از ما گسستن زود بود
پشت فرزندان از این ماتم شکستن زود بود
بهر تو همسر ندارد صبر در این انتظار
ای پدر بر سنگ نامت نقش بستن زود بود
اشعار سنگ قبر مادر
شعر سنگ مزار شماره ۱
فلک از کف ربودی مادر من
شرار غم زدی بر پیکر من
گلم را ای فلک ، بردی ز دستم
به هجران تو ای مادر نشستم
شعر سنگ ف شماره ۲
مادرم بی تو صفا رفت ز کاشانه ما
رونقی نیست دگر بعد تو در خانه ما
جای خالی تو را چون نگرم هر شب و روز
از چه این زهر فلک ریخت به پیمانه ما
شعر سنگ قبر شماره ۳
مادرم بودی تو شمع محفل شب های ما
مرهم زخم دل و غم خوار بر غم های ما
آنچنان رفتی به ناگه سوی منزلگاه دوست
بعد تو ماتم سرا شد خانه و ماوای ما
شعر سنگ قبر شماره ۴
مادرم کاخ دلم را ویرانه کردی
دو چشمم را زخون پیمانه کردی
چو بلبل نغمه خوان بودم ز هجرت
مرا با مرغ شب هم ناله کردی
شعر سنگ قبر شماره ۵
مادرم بودی تو شمع محفل شب های ما
مرهم زخم دل و غم خوار بر غم های ما
آنچنان رفتی به ناگه سوی منزلگاه دوست
بعد تو ماتم سرا شد خانه و ماوای ما
شعر سنگ قبر شماره ۶
مادرم کاخ دلم را ویرانه کردی
دو چشمم را زخون پیمانه کردی
چو بلبل نغمه خوان بودم ز هجرت
مرا با مرغ شب هم ناله کردی
شعر سنگ قبر شماره ۷
بگو مادر هنوزم یادی از ما می کنی یا نه ؟
درون خاک تیره یاد عزیزا می کنی یا نه ؟
به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایم
غم بی مادری را هم مداوا می کنی یا نه ؟
شعر سنگ قبر شماره ۸
مادرم رفت و ز داغش همه را گریان کرد
خانه قلب مرا ازته دل ویران کرد
داغ جان سوز تو مادر تا ابد خواهد بود
چون غم تو همه ی اعضای مرا ویران کرد
شعر سنگ قبر شماره ۹
گرچه من دیگر نمی بینم گل روی تو را
خاطراتت را در این غمخانه مهمان میکنم
گوهر یکدانه ام ای نازنین محبوب من
تا ابد یاد تورا در سینه پنهان می کنم
شعر سنگ قبر شماره ۱۰
مادر به خدا ماه در این خانه تو بودی
روشنگر این خانه ویرانه تو بودی
از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز
ای آنکه به نیکی همه جا نام تو بودی
شعر سنگ قبر شماره ۱۱
مادر ای پاک دل نیک سرشت
ای به زیر قدمت باغ بهشت
گوهر عمر من تاج منی
کعبه و مسجد و محراب منی
شعر سنگ قبر شماره ۱۲
مادر جان آن شب ها که مارا شمع و جان بودی
میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودی
برایت زندگانی گرچه یکسر رنج و سختی بود
بنازم همتت مادر که تا بودی صبور مهربان بودی
شعر سنگ قبر شماره ۱۳
مادرم دیده به سویت نگران است هنوز
غم تا دیدن تو بار گرانست هنوز
آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز
شعر سنگ قبر شماره ۱۴
مهربانتر زدل عاشق مادر دل نیست
به دو گیتی چو دل صادق ما درد و دل نیست
دل پاکی طلبیدم که کنم هدیه به او
هرچه گشتم به خدا لایق مادر دل نیست
شعر سنگ قبر شماره ۱۵
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هرچه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن میکند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است
شعر سنگ قبر شماره ۱۶
مادرم فردا که زهرا پا به کوثر می نهد
در صف خدمتگذارانش تو را جا می دهد
باز آنجا هم مرام مادری را پیشه گیر
جان مولا پیش زهرا دست ماراهم بگیر
شعر سنگ قبر شماره ۱۷
همی نالم که مادر در برم نیست
صفا و سایه او بر سرم نیست
مرا گر دولت عالم ببخشیدن
برابر با نگاه مادرم نیست
شعر سنگ قبر شماره ۱۸
مادر ای آیت عشق خدایی
گل خوشبوی باغ آشنایی
از آن روزی که رفتی دردل خاک
دلم میسوزد از درد جدایی
شعر سنگ قبر شماره ۱۹
همی نالم که مادر در برم نیست
صفا و سایه او بر سرم نیست
مرا گر دولت عالم ببخشیدن
برابر با نگاه مادرم نیست
شعر سنگ قبر شماره ۲۰
مادر ای آیت عشق خدایی
گل خوشبوی باغ آشنایی
از آن روزی که رفتی دردل خاک
دلم میسوزد از درد جدایی
شعر سنگ قبر شماره ۲۱
مادر درسوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید
سراپا همچو شمعی بی نفس آهسته می گرید
تویی در خاطر دلهای ما تا آخرین لحظه
بیادت چشم ما چون ساغر بشکسته می گرید
شعر سنگ قبر شماره ۲۲
ای مادر عزیز ندانم چه گویمت
از بسکه تو مهربانی و پاکیزه گستری
هر چند من ندیدم فرشته ای به عمر خویش
دانستم که تو صدها بار بهتری
شعر سنگ مزار شماره ۲۳
این مرقد عشق و آرزو هاست
این تربت پاک مادر ماست
ای خاک تو حرمتش نگه دار
این رنج کشیده مادر ماست
شعر سنگ قبر شماره ۲۴
مهربانتر زدل عاشق مادر ، دل نیست
به دو گیتی چون دل صادق مادر دل نیست
دل پاکی طلبیدم که کنم هدیه به او
هرچه گشتم به خدا لایق مادر دل نیست
شعر سنگ قبر شماره ۲۵
این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز
مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز
شعر سنگ قبر شماره ۲۶
اینجا بهشت ارزو در زیر خاک است
ارامگاه مادری مظلوم وپاک است
Comments (2)
وای خیلی خوبه ساییتون
باسلام وسپاس بابت زحمات و شعرهای بسیارخوبتون مرسی خسته نباشید