روانشناسی مرگ چیست؟
روانشناسی مرگ چیست؟ مرگ همواره در ذهن ما همراه با ترس، درد، رنج، نابودی و نیستی تداعی میشود. اساسا برای انسانی که میل به جاودانگی دارد، پذیرفتن این واقعیت گریز ناپذیر دشوار و سخت است. اما مرگ روی دیگر هم دارد و آن نیروی خلاق است. نیروی وجود بخش در آن وجود دارد. به طوری که اگر کسی با مرگ آشنا شده باشد و آن را عمیقا در وجودش پذیرفته باشد، از مرگ نمی هراسد.
روانشناسی خانواده، مرگ
صحبت کردن از مرگ در خانواده های یک تابو است. به نوعی که صحبت از مرگ نهی شده است. آن را منفی مینگرند. همه ما به گونه ای با موضوع مرگ برخورد میکنیم که انگاری برای ما نه بلکه برای دیگران است. مثلا تصادف مرگ آور، سرطان بدخیم، ایدز و حتی خود مرگ برای دیگران است. به تعبیری دیگر تمام اتفاقات بد از ما دور هستن و ما زندگی ابدی خواهیم داشت.
روانشناسی جامعه امروز، مرگ
جامعه امروز به نحوی در حال انکار مرگ است. عواملی چون؛ رشد بی حد و مرز پزشکی و بهداشت انسان ها را به جاودانگی امیدوار کرده است و از طرف دیگر پیشرفت تکنولوژی باعث به وجود آمدن وعده هایی چون جایگزین کردن اندام جوان با اندام فرسوده شما و افزایش عمر وجود دارد. که به نوعی در حال اتفاق افتادن است.
پنج مرحله مواجهه با مرگ
انکار
زمانی که فردی با یک بیماری جدی لاعلاج روبه رو میشود، از قبول واقعیت ممکن سرباز میزند. سوال های را مانند؛ چرا من؟ ذهنش را درگیر میکند. این خاصیت مرگ است که عادلانه نیست. انکار نوعی مکانیسم دفاعی از خود است که باعث میشود فرد در جست و جوی رفع آن برآید و به دیگر تکالیف زندگی برسد. کوبلر راس مخالف این کار است زیرا این مرحله طولانی میشود و فرد از پذیرش واقعیت دوری میکند و اجازه نمی دهد با اوضاع سازگاری پیدا کند.
خشم
دانستن موانعی برای ادامه زندگی کردن و دانستن این نکته که فرد به زودی میمیرد، باعث بروز خشم میشود.
خشم میتواند متوجه اطرافیان، خانواده و پزشک معالج فرد بیمار شود.
چانه زنی
در این مرحله فرد به تنها روزنه امید خود تکیه میکند و وارد معامله با خانواده، دوستان و خدا میشود.
مثلا عمری را از خدا میخواد تا بتواند اشتباهاتش را جبران کند.
افسردگی
زمانی که فرد متوجه میشود راه های قبلی نتیجه ای ندارد، احساس عدم کنترل بر زندگی خود میکند.
در نتیجه افسرده و نامید میگردد. این اتفاق به درد و رنج فرد می افزاید.
پذیرش
در این مرحله بیمار مرگ نزدیک خود را کاملا میفهمد و از هر گونه خشم، افسردگی و اضطراب تهی میشود.
زمانی که فرد به این مرحله میرسد زندگیش دچار تحرک و پویایی میگردد. احساس آرامش باعث میشود فرد بتواند باقی عمر خود را با لذت سپری کند.
دیدگاهتان را بنویسید