شعر سنگ مزار و آگهی ترحیم
یکی از رسم های که پس از مرگ توسط بازماندگان صورت می گیرد نوشتن متن یا شعری روی سنگ قبر شخصی است که از دنیا رفته، نوشته ای که برای همیشه روی سنگ قبر آنها حک می شود و جاویدان و ماندگار می ماند.
بعضی مواقع اکثر افراد متن یا دلنوشته ای را قبل از مرگ خود آماده کرده و کنار می گذارند و از اطرافیان خود می خواهند که پس از مرگ آنها، آن را روی سنگ قبر حکاکی کنند.
گاهی مواقع همین متن های حک شده روی سنگ قبرها به قدری تاثیر گذار و تکان دهنده می باشند که بسیاری از افراد با خواندنشان به طرز عجیبی دگرگون و متحول می شوند و این امر بیشتر در نوشته های سنگ مزار افراد معروف و بزرگان صادق است.
مجموعه ای از اشعار و متن های زیبا و احساسی غمگین مناسب برای سنگ مزار را در این مقاله سایت راجعون مشاهده نمایید. در این مقاله نمونه های از شعر سنگ قبر گرداوری شده است، تا بتوانیم شما را در انتخاب شعر سنگ قبر مناسب کمک نماییم.
شعر سنگ مزار و آگهی ترحیم
یک عمـر علی گفت و در این دار مکافات با عشق علی شاه ولایت بـه جنان رفت
او ذکر حسین داشت به دل در همه احوال با عشق حسین ابن علی او ز جهان رفت
بود سر تا سر عمرش به زبان نام خدا همدمش حضرت زهرا و شفیع او رضا
زندگی صحنه ی یکتـای هنرمنـدی مـاست هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صـــحـنــــه پـیــوســتـه بــه جــاســت خـــرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
آن گاه که در کنار ساحل وجودش بودیم ، آرامی و صبوریش دریایی بودن را به یادمان می آورد ،
و تماشای وسعت گذشتش تنگیهای دلمان را از یادمان می برد .
دوستی اهل بیت که در دلش شعله میکشید نوربخش وجودمان می شد و بارقه دلسوزیهایش بر زخمهای جانمان مرهم می نهاد .
مرگ توفان بلا نیست نسیمی ست وزنده از جانب بهشت
تا روح عطر آگین پدر را در امـتـداد خنکـای آرام شـب
برای ضیافت صبحی دیگر تطهیر کند
عجب نـوری ز چشم دوستـان رفت عجب زیبـا گـلی از بـوستـان رفت
تا بال و پر عشق به جانم دادند در وادی عاشقان مکانم دادند
گفتم که کجاست کعبه اهل ولا درگاه حسین را نشانم دادند
آسوده آنکه رنج جهان را کشید و رفت خشنـود آنکه بانگ خدا را شنید و رفت
در حیرتم که عمر شتابنده چون گذشت گوئی نسیم بـود که بر گل وزید و رفت
این باغ غیر داغ عـــزیزان گلی نداشت خوشبخت آن پرنده کزینجا پرید و رفت
ماندم به روز دیدار با حسرت نگاهت ماند به سان آهو این دیده نگاهت
پوشانده ای تنم را با جامه جدایی ای آشنای غربت بخشوده ام گناهت
در سایه های شبگرد ماندم به انتظارت شاید رسد بطرفم یک لحظه پیچ راهت
در شب اگر نشستم ؛ با یادت آرمیدم غم را شمردم این بار هر لحظه تا نگاهت
هر گز ندیدمت لیک ؛ ماندی به خاطراتم این نامه را نوشتم با شوق روی ماهت
این قصه های هجران ، افسانه های عشق است گفتم ملک بگوید باشد خدا پناهت
بـی خبــــر از حال هـم بودن چــــه ســــود ؟ بـر مــزار مـردگان خویش نالیدن چه سود ؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید . ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود ؟
گــر نـرفتــــی خــانـه اش تــــا زنـده بـــود خانه ی صاحب عزا تا صبح خوابیدن چه سود ؟
زنــــده را در زنـــدگـی قــــدرش بـــــــدان ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود ؟
تا ابد جای تو در دیده ماست سالها گر گذرد یاد تو در سینه ماست
به پاس آن همه مهر و وفایت حقیـــر است این محبت ها برایت
یک عمـر علی گفت و در این دار مکافات با عشق علی شاه ولایت بـه جنان رفت
او ذکر حسین داشت به دل در همه احوال با عشق حسین ابن علی او ز جهان رفت
خـــرم آن روز کــزین منـزل ویــرانه روم راحت جـــان طلبــم و ز پی جـانـان بروم
شعر سنگ مزار و آگهی ترحیم پدر
بی تو هرگز زندگی شوری ندارد ، پدرم بی تـو هـرگـز شمع دل نـوری نـدارد ، پدرم
جای اشک از دیدگان خون می فشانم باز هم بی تو هرگز زندگی شوری ندارد ، پدرم
دلا دیدی که آخر پدرم رفت عزیز و مونس غم پرورم رفت
سرم از تاج او گوهر نشان بود چو تاج پادشاهی از سرم رفت
چهل روز است پدر را نـدیـدیـم گـل لبخند از رویـش نچیدیـم
چهل روز است روحش کرده پرواز یقین با روح مولا گشته دمساز
بـیـائـیـد ا ی عـزیـزان بـر مزارش نـمـائـیـد سـوره قـران نثارش
چهل روز است مـادر را نـدیـدیـم گـل لبخند از رویـش نچیدیـم
چهل روز است روحش کرده پرواز یقین با روح زینب گشته دمساز
بـیـائـیـد ا ی عـزیـزان بـر مزارش نـمـائـیـد سـوره قـران نثارش
ای پدر با تو چه گفتند که خاموش شدی نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی
چه شبها تا سپیده درد کشیدی ندای یا حسین یا رب کشیدی
بخواب آرام بابا در مزارت که پایان شد تمام درد هایت
ز هجرانت پدر جان اشکباریم ز مـرگت جـان بـابـا بیقراریم
بــزرگی ، رهبـری از دسـت مــا رفت گلی از گلشن امید ما رفت
پدرم گرچه نبود وقت سفر دست تقدیر مرا کرده جدا
مادرم با غم دوران نشین پسرت رفته به دیدار خدا
زکف یاران گل زیبای ما رفت انیس و مـونس شبهای ما رفت
دریــغ و آه از درد جــدایــی صـفـای زنـدگی بـابـای مـا رفت
پــدر جـان تـرک مـا کـردی و رفـتـی جـهـان را در نــوا کــردی و رفـتـی
دل مـــا را زدی از غـصــه آتـــش بــه هـجــران مـبتلا کـردی و رفـتی
صـد بـار خـدا مـرثیــه خـوان کـرد مرا در بـوتـــه ی صبــر امتحـان کـرد مرا
هرگز نشکست پشتم از هیچ شکست جـز مرگ پـدر که نیمـه جـان کرد مرا
کاروان ما عجب بی کاروان سالار شد صبر بر مرگ پدر بر مـا بسی دشوار شـد
بی تو بر ما زندگانی همچو شام تار شد بین ما و تو چرا این آخرین دیدار شـد
گرچه من دیگر نمی بینم گل روی پدر خاطراتش را در این غمخانه مهمان می کنم
گوهر یکدانه ام ، ای نازنین بابای خوب تـا ابـد نـامت درون سینـه پنهـان مـی کنم
ای پــدر رفتی ولی حالا زمان آن نبود گفته بـودی می روم ما را همی باور نبود
آمدند خیل کسان در ماتمت بر سر زنان لیـک دیـر آمدند دیگـر زمان آن نبود
پدرم دیده به سویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوز
انقدر مهر و وفا برهمگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
شعر سنگ مزار و آگهی ترحیم مادر
تو هرگز زندگی شوری ندارد ، مادرم بی تـو هـرگـز شمع دل نـوری نـدارد ، مادرم
جای اشک از دیدگان خون می فشـانم باز هم بی تو هرگز زندگی شوری ندارد ، مادرم
نـدیـدم در جهـان بهتـر ز مــادر ســرو جـانـم هـمـه بـادا فـدایـت
مهربانتر زدل عاشق مادر ، دل نیست به دو گیتی چون دل صادق مادر دل نیست
دل پاکی طلبیدم که کنم هدیه به او هرچه گشتم به خدا لایق مادر دل نیست
لیله قـدر است امشب یـا شـب بی مادری من به چشم خویش دیدم مادرم یادت بخیر
جـای تـو خالی چـو بینم آه سردی بر کشـم عـقـده ها بگرفتـه راه حنجـرم یـادت بخیـر
غـرق دریـای غـم و اندوه گشتم بی شکیب من تـو را گم کـرده ام ای گوهرم یادت بخیـر
هـم نشین حضـرت زهـرا شوی اندر بهشت روز و شب خـون بارد این چشم ترم یادت بخیر
مـادر دلخسته منتها کشید با تن رنجور زحمتها کشیـد
کاسه صبـر دلش لبریز شد آن بهار عمـر او پاییـز شـد
گلهای بهشت سایه بانت مادر یکدسته ستاره ارمغانت مادر
دیگر چه کسی چشم براهم باشد قربان نگاه مهربانت مادر
مادر رفتی ، درد و داغ توام یادگار ماند صد حسرت ز تو در دل امیدوار ماند
ای نشان رحمت حق ،مهر مطلق ، مادرم کی رود آن مهربانیهای تو از خاطرم-
رفته ای لیکن ، همیشه حاضری در جان من مرده ای اما نگردد مردن تو باورم
مادر ای مأمن عشق ، مهر خدا ، راحت جان کرده یزدان همه مهرش به وجود تو نهان
آشنایان همه از هجر تو در بحر غمند زنده در قلب منی زنده وجاوید بمان
یـاد ایـامـی کـه مـادر داشتـیـم افـسـری زیبنده برسر داشتیم
زندگـی بـا او مـرا افسـانـه بـود روشنی بخش دلم در خانه بود
چون کبوتر سوی جنت پر کشید از مـی توحیدیان ساغر کشید
کیست مادر ؟ رحمت بی انتها کیست مـادر ؟ عـاشق بـی ادعـا
کیست مـادر ؟ باغبان زندگی کیست مادر ؟ کس نداند جز خدا
همی نالم که مادر در برم نیست صفا وسایه او بر سرم نیست
مــرا گــر دولت عـالم ببخشند برابر بــا نگاه مـادرم نیست
آبروی آهل ایمان خاک پای مادر است هرچه دارد این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قران می کند توصیف آن صاحب قران بگفتا زیر پای مادر است
مادر در سوگ تو دلهای ما پیوسته می گردد سرا پا همچو شمعی بی نفس آهسته می گرید
توئی در خاطـرنا شـاد مـا تـا آخریـن لحظه بیادت چشم مـا چـون ساغر بشکسته می گرید
در باغ دلم صنوبری جان می داد در سینـه مـن کبوتری جـان می داد
در بستـر درد بـا دلی پـر ز امـیـد دیدم که چگونه مادرم جان می داد
مادرم فردا که زهرا پا به محشر می نهد در صف خدمتگزارانش تو را جا می دهد
باز آنجا هم مرام مادری را پیش گیر جـان زهرا پیش مولا دست مارا هم بگیر
فلک از کـف ربودی مادر مـن شـرار غـم زدی بـر پیکــر مـن
گلم را ای فلک ، بردی ز دستم بـه هجران تـو ای مـادر نشستم
مادرم بودی تو شمع محفل شب های ما مرهم زخم دل و غم خوار بر غم های ما
آنچنان رفتی به ناگه سوی منزلگاه دوست بعـد تـو مـاتم سرا شد خـانـه و مـاوای ما
مــادرم بـی تـو صفـا رفت ز کـاشـانـه مـا رونقـی نیست دگـر بعـد تـو در خـانـه مـا
جای خالی تو را چون نگرم هـر شب و روز از چـه ایـن زهـر فلـک ریخت به پیمانه ما
چه شبها تا سپیده درد کشیدی ندای یا حسین یا رب کشیدی
بخواب آرام مادر در مزارت که پایان شد تمام رنجهایت
مادرم با تو چه گفتند کـه خامـوش شـدی ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
خانه را نـوری اگـر بـود ز رخسـار تـو بـود ای چراغ دل ما از چـه تـو خاموش شـدی
باورم نیست پدر رفتی و خامـوش شـدی ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
خانه را نـوری اگـر بـود ز رخسـار تـو بـود ای چراغ دل ما از چـه تـو خاموش شـدی
جای خالی تو را با چه نگاهی نگرم ای همای دل و جانم تو چرا دور شدی
مادر من جوهر زحمتکشی ها بود و رفت هر چه مشکل زیست ، آسان رفت و آرام آرمید
مادرا آسوده خفتی ، با همه سنگین غمی قصــه رنج مرا اکنـــون تــو نتوانی شنیــد
مادرم کاخ دلم را ویرانه کردی دو چشمم را زخون پیمانه کردی
چو بلبل نغمه خوان بودم ز هجرت مرا با مرغ شب هم ناله کردی
بگو مادر هنوزم یادی از مـا می کنی یـا نه ؟ درون خـاک تیـره واعـزیـزا می کنی یا نه ؟
به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایم ؟ غم بی مادری را هم مداوا می کنی یا نه ؟
مادرم : چنـدیست آسمـان دلـم وا نمیشود یک غـــم نشستـه روی دلـم پـا نمیشود
احساس می کنم که دگر خاطرات تو کنـج خیــال خستـه ی مـن جا نمیشود
روزی درست مثـل همین روزهای غم گفتــی : بیا که دستهای تو تنها نمیشود
حالا بیا و ببین که چه تنها و خسته ام بعـد از تـو هیـچ وقت دلم وا نمیشود
مشاهده نمونه کارهای سنگ مزار در سایت سنگ قبر رضوان
در مراسم تدفین و یادبود در مراز شما ممکن است خدمات مختلفی را نیاز داشته باشید که این خدمات توسط افراد مختلفی ارائه می شوند. این خدمات شامل پذیرایی چای و نسکافه و آب معدنی، حلوا و خرما، تاج گل، گل آرایی و شمع آرایی، نیروی خدماتی، چادر و سایبان و صندلی، میز پذیرایی، اکو و مداح، مداحی با نی و دف، پک پذیرایی و …. است. ما در سایت راجعون سعی می کنیم جهت راحتی شما تمامی خدمات را به صورت تخصصی گرد آوری نماییم. برای دیدن مجموعه خدمات مرتبط با بهشت زهرا به بخش زیر مراجعه نمایید.
خدمات مورد نیاز در بهشت زهرا
Comments (2)
با سلام و عرض تسلیت به هم وطنانی که به سوگ عزیزترین های خود نشسته اند . امید وارم خداوند تبارک و تعالی به شما صبر عطا کند و عزیزتان را در سرای باقی در جوار رحمت و مغفرت خود جای دهد. اگر تمایل دارید که سنگ مزار عزیز خود را به شعری درخور و شایسته ی مقام و منزلت او مزین کنید و علاقه مندید که این شعر دارای ویژگی های خاصی باشد مثلا نام مرحوم در ان ذکر شود یا صفتی مانند جانبازی پدر بودن همسر بودن و …. مطالب مورد نظر را به شماره ی۰۹۳۷۱۶۱۴۸۹۶ پیامک کنید و در اسرع وقت شعر خود را دریافت کنید
با عرض تسلیت به هموطنانی که به سوگ عزیز خود نشسته اند . اگر تمایل دارید که عزیز خود را با شعری درخور و شایسته بدرقه ی منزل آخرت کنید و بر سنگ مزار او شعری سفارشی و همیشگی داشته باشید کافی است مطالبی که میخواهید در قالب شعر سنگ مزار بیان شود به شماره تلفن ۰۹۳۷۱۶۱۴۸۹۶پیامک کنید و شعر خود را در اسرع وقت دریافت نمایید.
برای دیدن نمونه ی کارها به http://legha.blogfa.com/ مراجعه فرمایید